صفر، الف...

کتابخانه‌ی شخصی رضا طهماسبی

صفر، الف...

کتابخانه‌ی شخصی رضا طهماسبی

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل معاصر» ثبت شده است

هان ای ز نادرستی دوران شکسته مرد!

ای خسته مرد! ای به کسی دل نبسته مرد


در سوگ راستی به عزا ایستاده راست

در مرگ مردمی به دریغا نشسته مرد


پروا نمانده در دلت ای دل‌شکسته یار

سودا نمانده در سرت ای سرشکسته مرد


جز مجمع جراحت و زنجیر چیستی؟

ای پای‌خسته همسفر ای دست بسته مرد


هر بسته‌ای گشوده شود، این مخنثان

یک دم اگر گشاده گذارند دستِ مرد


دردا که چون تو دست به زنجیر مانده‌اند

در عزلتی ز مرگ بتر، دسته دسته مرد


رضا طهماسبی


  • رضا طهماسبی

نایی نداشتیم که فریاد سر دهد

آهی نکاشتیم که طوفان ثمر دهد

کو شوق صبح کو سر پرواز تا مگر
ما را ز بام این شبِ بیهوده پر دهد

از خاکِ "هیچ" دانه چه جز "پوچ" سر زند
بذرِ "مگر" ثمر چه به غیر از "اگر" دهد؟

دستی کجاست تا ز محبّان رنج خویش
حُبّ وطن بگیرد و پای سفر دهد

دردا کجاست مرگ که ما را در این خمار
جامی ز باده ای که ندانیم در دهد


در دامنِ که افکندش این درخت خشک
گیرم دوباره بر دهد و شعر تر دهد

رضاطهماسبی
  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۰۸
  • رضا طهماسبی

گیسو به گل آراسته ای، لب به تبسم

خاموشی و در خامشی ات صوت و سخن گم


می خوانی ام اما نه بدان سان که خلایق

می بینمت اما نه بدانگونه که مردم


از جسم رها نیستی اما ز لطافت

افزون تر از آنی که درآیی به تجسم


دور از منی آنگونه که عقل از دل و با من

اندوه تو نزدیک تر از لب به تکلم


لب باز مکن تا که ندانند خلایق

آن میوه ی ممنوعه نه سیب است نه گندم


خاموشی ات اینگونه که دریای معانیست

بر خاکِ  تکلّم چه نیازی به تیمم


رضا طهماسبی

  • ۰ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۲۵
  • رضا طهماسبی

غریبِ پای به گل مانده برگ و بار تو کو؟
دلِ من ای دلِ پژمرده! نوبهارِ تو کو؟

بهار نقش و نگار زمانه را نو کرد
کجاست نقش تو ای ساده دل؟ نگار تو کو؟

اگر نه در تپش زمهریر دی مانده ست
بگو به من دل گرم امیدوار تو کو؟

به انتظار نشستی و روزگار گذشت
ز روزگارِ به جا مانده انتظار تو کو؟

غریب عرصه ی بیچارگی نشان تو چیست؟
شهید جبهه ی آوارگی مزار تو کو؟

ز یاد تا نروی ای غبار سرگردان
بر این کتیبه ی بیهوده یادگار تو کو؟

 

رضا طهماسبی

  • رضا طهماسبی